google 1376 گوگل
پنج شنبه 6 بهمن 1390برچسب:, :: 16:25 :: نويسنده : یوسف

شكست طرح آشتی ملی و رسوایی این حربه، تردید و اختلاف درونی سران در بكارگیری سیاست سركوب در نزد رژیم، به بن‌بست رسیدن خط سازش و انفعال ملی گرایان در برابر مردم پیرو امام خمینی (ره)، فلج شدن اقتصاد فاسد رژیم ، انقلاب درونی در نیروهای نظامی و فرار سربازها و درجه داران و چندین مورد دیگر، از جمله پیامدهای این جنایت بودند...

 

قطعا تمام ایرانیان بارها و بارها تصاویر خروج شاه را كه عمدتا در 26 دی ماه و دهه فجر هر سال از تلویزیون پخش می شود را به نظاره نشسته اند. مردم هرگز نگاه های آخر شاه را كه به تلاش فراوان جلوی فرو ریختن اشكهایش را می گیرد را فراموش نخواهند كرد؛ هرچند تلاش های وی نتوانست جلوی فروریختن حكومتش را بگیرد.
شاید پاسخ به این پرسش كه چرا شاه مجبور به فرار از كشور شد، بدیهی بنماید و آن پاسخ انزجار مردم از وی باشد، اما با تدقیق در سیر حوادث منجر به این فرار می توان نقش برخی حوادث را برجسته تر یافت.

مهمترین حوادث منجر به خروج شاه
با شكل گیری نهضت اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) در اوان دهه چهل شمسی، سیر حوادث به گونه ای بود كه به رغم نوساناتی روبنایی، هرگز به سمت تحكیم پایه های قدرت پهلوی دوم پیش نرفت. هرچند سركوب گری شاه در بدو نهضت توانست با گرفتن زهر چشم از لیبرال-هایی چون جبهه ملی و نهضت آزادی آنان را تا سالها به انزوا بكشاند اما فشارها بر امام نتیجه معكوس داد و ادامه رفتارهای ضد اسلامی و ضد انسانی رژیم ایشان را بر مسیر خود مصمم تر ساخت.
نتیجه سالها آگاهی بخشی و افشاگری امام، احیای مجدد نهضت اسلامی در سال 56 بود. شاه هرچند خود را از پشتوانه مردم تهی می دید اما، به محل اتكایی چون آمریكا و ارتش دل خوش داشت و به همین پشتوانه به سركوب خونین نهضت پرداخت. وی در سال 56 و ماه های ابتدایی 57 همچنان از برج عاج و به سانی تحقیر آمیز نهضت اسلامی را خطاب قرار می داد و حتی به قلم رشیدی مستعار پیشوای فرزانه نهضت را به سخره می گرفت اما به فاصله پنج ماه مانده به پیروزی انقلاب حادثه ای ورق را برگرداند و با در هم شكستن هیمنه شاه زمینه فرار شاه را فراهم آورد؛


حادثه نخست؛ جمعه سیاه
نگاهی گذرا به احوال و مواضع شاه پیش از جنایت 17 شهریور و پس از آن گواه تغییر شگرف می باشد. مشت آهنین رژیم كه هزاران نفر از افرادی كه حتی به هنگام خروج از خانه هایشان از اعلام دیرهنگام حكومت نظامی ناآگاه بودند نهایتا بر سرخود شاه فرود آمد. خون شهدای 17 شهریور كه تعداد آنان حتی تا چندهزار نفر نیز براورد شده است سریعا دامان شاه را گرفت و پس از آن بود كه شاه با «انفعال» قرین گشت.
شكست طرح آشتی ملی و رسوایی این حربه،  تردید و اختلاف درونی سران در بكارگیری



ادامه مطلب ...

چرا تقویم رسمی کشور اصلاح نمی شود: مگر پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) به شهادت نرسیده اند؟

=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=

وَمَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ وَمَن يَنقَلِبْ عَلَىَ عَقِبَيْهِ فَلَن يَضُرَّ اللّهَ شَيْئًا وَسَيَجْزِي اللّهُ الشَّاكِرِينَ. آل عمران آیه ۱۴۴

محمد [صلی الله علیه و آله و سلم] فقط فرستاده خداست‏؛ و پيش از او، فرستادگان ديگرى نيز بودند؛ آيا اگر او بميرد و يا كشته شود، شما به عقب برمى‏ گرديد؟ [و اسلام را رها كرده به دوران جاهليّت و كفر بازگشت خواهيد نمود؟] و هر كس به عقب باز گردد، هرگز به خدا ضررى نمى‏ زند؛ و خداوند بزودى شاكران [و استقامت‏ كنندگان‏] را پاداش خواهد داد.

 


یکی از مظلومیت های حضرت رسول این است که معمولا به کیفیت شهادت ایشان توجه نمی شود. و معمولا می گویند رحلت حضرت رسول !!!

کتاب های سیره و حدیث ، مرگ رسول خدا بوسیله سم را تایید کرده اند و آن را با احادیث متواتر ذکر کرده اند از جمله:
ابن سعد می گوید در روایتی آمده است: پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مسموم درگذشت و شصت و سه ساله بود. این قول ابن عبده است.(۱)
شیخ مفید می گوید: او در مدینه روز دوشنبه دوشب باقیمانده از ماه صفر در سال دهم هجری درگذشت درحالیکه شصت و سه سال داشت.(۲)

علامه حلی شهادت رسول خدا را به وسیله سم ذکر می کند.(۳)

در کتاب جامع الرواه آمده است: پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در مدینه مسموم درگذشت.(۴)

شیخ طوسی می گوید: رسول خدا دو شب باقیمانده از ماه صفر در سال دهم هجری مسموم درگذشت.(۵)

بیهقی از عبدالله بن مسعود روایت کرده است که وی گفت: اگر ۹بار قسم بخورم که رسول خدا کشته شده اشت برایم محبوبتر است از اینکه یکبار قسم بخورم که او کشته نشده است به جهت اینکه خداوند او را پیامبر شهید قرار داده است.(۶)

حاکم نیشابور کشته شدن رسول خدا را تایید کرده است. آنجا که می گوید: شعبی گفته است: بخدا قسم رسول خدا و ابوبکر با سم کشته شدند و عمر و عثمان و علی بن ابیطالب با شمشیر کشته شدند و حسن بن علی با سم و حسین بن علی با شمشیر کشته شد.(۷)

ابن مسعود کشته شدن پیامبر در سنه ۱۱هجری تایید و تاکید کرده است.(۸)

رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: هیچ پیامبری یا وصی او نیست مگر آنکه شهید می شود.(۹)

و همچنین فرمودند: هیچ کس از ما(اهل بیت) نیست مگر آنکه مسموم یا مقتول خواهد بود.(۱۰)

"""پس شهادت حضرت رسول توسط سم قطعی است."""

=-=-=-=-=

اسناد:
۱- المجدد فی الانساب. محمد بن محمد علوی ص۶

۲-المقنعه شیخ مفید ص۴۵۶و منتهی المطلب حلی ج۲ص۸۸۷

3- منتهی المطلب حلی ج۲ص۸۸۷

  ۴- جامع الرواه محمد علی اردبیلی ج۲ص۴۶۳

  ۵- تهذیب الاحکام ج۶ص۱و بحار الانوار ج۲۲ص۵۱۴

  ۶- السیره النبویه ابن کثیر دمشقی ج۴ص۴۴۹

  ۷- المستدرک. ج۳ص۶۰

  ۸- السیره نبویه ابن کثیر ج۴ص۴۴۹و البدایه و النهایه ج۶ص۳۱۷و۳۲۲

  ۹-بصائر الدرجات ص۱۴۸و بحارالانوار ج۱۷ص۴۰۵و ج۴۰ص۱۳۹

  ۱۰- کفایه الاثر- خراز قمی ص ۱۶۲و وسائل الشیعه ج۱۴ص۲و بحارالانوار ج۴۵ص۱و من لایحضره الفقیه ج۴ص

پنج شنبه 6 بهمن 1390برچسب:, :: 16:20 :: نويسنده : یوسف

تاريخ مصاحبه: هيجدهم آبان ماه 1372.
سؤال: لطفاً خود را معرفي و اصل ماجراي شفا پيدا کردن را بيان کنيد.
جواب: بسم الله الرحمن الرحيم
من «سعيد چنداني»، 12 ساله هستم که حدود يک سال و هشت ماه به سرطان مبتلا بودم و دکترها جوابم نموده بودند.
 15روز قبل، شب چهارشنبه که به «مسجد جمکران» آمدم، در خواب ديدم نوري از پشت ديوار به طرف من مي آيد که اول ترسيدم، بعد خود را کنترل نموده و اين نور آمد به بدن من تماسي پيدا کرد و رفت و نور آنقدر زياد بود که من نتوانستم آن را کامل ببينم.

 بيدار شدم و باز خوابيدم تا صبح که از خواب بيدار شدم، ديدم بدون عصا مي توانم راه بروم و حالم خيلي خوب است تا شب جمعه در مسجد جمکران مانديم و در شب جمعه، مادرم بالاي سرم نشسته بود و به تلاوت قرآن مشغول بود، احساس کردم کسي بالاي سر من آمد و جملاتي را فرمود که من بايد يک کاري را انجام دهم، سه مرتبه هم جملات را بيان کرد.
من به مادر گفتم: « مادر! شما به من چيزي گفتي؟ »
گفت: « نه! من آهسته مشغول قرائت قرآنم. »
گفتم: « پس چه کسي با من حرف زد؟ »
گفت: « نمي دانم. »
هر چند، سعي کردم آن جملات را به ياد بياورم متأسفانه نشد و تا الان هم يادم نيامده است.
سؤال: سعيد جان! شما اهل کجا هستي؟
جواب: زاهدان.
سوال: کدام قسمت زاهدان؟
جواب: خود زاهدان.
سوال: کلاس چندمي؟
جواب: پنجم.
سوال: کدام مدرسه مي روي؟
جواب: محمد علي فائق.
سوال: شما قبل از شفا پيدا کردن، چه ناراحتي داشتي؟
جواب: غده سرطاني.
سوال: در کجاي بدنت بود؟
جواب: لگن و مثانه و شکم.
سوال: از چه جهت ناراحت بودي؟
جواب: راه رفتن و درد و ناراحتي که حتي با عصا هم نمي توانستم درست راه بروم، مرا بغل مي گرفتند.
سوال: دکترها چه گفتند؟
جواب: گفتند: ما نمي توانيم عمل کنيم و جوابم کردند و بعضي به مادرم مي گفتند بايد پايش را قطع کنيم.
سوال: شما در اين مدت، بيرون از منزل نمي رفتي؟
جواب: از وقتي که مرا عمل کرده براي نمونه برداري که سه ماه قبل بود، ديگر نتوانستم از خانه بيرون بروم.
سوال: در اين سه ماه چه مي کردي؟
جواب: خوابيده بودم و نمي توانستم راه بروم.
سوال: مي شود آدرس منزلتان را بگوييد.
جواب: بلي! زاهدان، کوي امام خميني، انتهاي شرقي، کوچه نعمت، پلاک 6، منزل آقاي چنداني.
سوال: شما چطور شد جمکران آمديد؟
جواب: مادرم مرا آورد.
سوال: چه احساسي داري الان که به مسجد جمکران آمده اي؟
جواب: خيلي احساس خوبي دارم و ناراحتيهايم همه برطرف شده.
سوال: بعد از اينکه شفا يافتي، دکتر رفتي؟
جواب: آري!
سوال: چه گفتند؟
جواب: تعجب کردند و مادرم به آنها گفت: ما دکتر ديگري داريم و او علاج کرده گفتند: کجاست؟ گفت: جمکران و آنها هم آدرس گرفتند و گفتند ما هم مي رويم.
سوال: شما قبل از اينکه شفا بگيري و قبل از خوابيدن، چه راز و نيازي کردي و با خود چي مي گفتي؟
جواب: گريه کردم و از خدا و امام زمان (عليه السلام) خواستم که اين درد از من برود و مرا شفا بدهد و بالأخره به نتيجه رسيدم و موفق شدم و خيلي راضيم.
سوال: شما براي معالجه کجا رفتيد؟
جواب: چند ماه قبل به بيمارستان «الوند» رفتيم. بعد دکتر گفت تکه برداري مي کنم، رفتم، بستري شدم و تکه برداري کردند. پس از چهار روز که بستري بودم، از حال رفتم، و سه چهار ماه نتوانستم اصلاً راه بروم و تمام خانواده ام، مأيوس بودند.
سوال: خيلي درد داشتي؟
جواب: آري!
سوال: الآن هيچ درد نداري؟
جواب: خير!
سوال: با چه چيزي شما را به اينجا آوردند؟
جواب: ماشين.
سوال: به چه نحو وارد مسجد شدي؟
جواب: تا نصف راه با عصا آمدم، نتوانستم، مرا بغل کردند و به مسجد آوردند.

پيوندها


آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 21
بازدید دیروز : 3
بازدید هفته : 25
بازدید ماه : 103
بازدید کل : 64787
تعداد مطالب : 62
تعداد نظرات : 24
تعداد آنلاین : 1

Alternative content