google 1376 گوگل
یک شنبه 6 شهريور 1390برچسب:, :: 21:3 :: نويسنده : یوسف

وقتی به دنیا میام، سیاهم، وقتی بزرگ میشم، سیاهم
وقتی میرم زیر آفتاب، سیاهم، وقتی می ترسم، سیاهم
وقتی مریض میشم، سیاهم، وقتی می میرم، هنوزم سیاهم
و تو، آدم سفید
وقتی به دنیا میای، صورتی ای، وقتی بزرگ میشی، سفیدی
وقتی میری زیر آفتاب، قرمزی، وقتی سردت میشه، آبی ای
وقتی می ترسی، زردی، وقتی مریض میشی، سبزی
و وقتی می میری، خاکستری ای
و تو به من میگی رنگین پوست؟؟؟

 


شاعر:توسط یک بچه آفریقایی

 

دو شنبه 27 تير 1390برچسب:, :: 11:18 :: نويسنده : یوسف


از دست خودتان و بي ارادگي تان خسته شده ايد؟ برنامه ريزي مي کنيد، اما عمل نمي کنيد؟ به خودتان قول مي دهيد و بدقولي مي کنيد؟...... 

دانلود کتاب هشت راه برای تقویت اراده از اینجا:

http://www.4shared.com/file/F9GO9Lmv/8Behesht-Ebook4_______.html

 

دو شنبه 27 تير 1390برچسب:, :: 11:5 :: نويسنده : یوسف

 

یک شنبه 26 تير 1390برچسب:, :: 12:54 :: نويسنده : یوسف

 

یک شنبه 26 تير 1390برچسب:, :: 12:46 :: نويسنده : یوسف

شنبه 25 تير 1390برچسب:, :: 16:58 :: نويسنده : یوسف

بقیه عکسها در ادامه مطلب...



ادامه مطلب ...
شنبه 25 تير 1390برچسب:, :: 16:44 :: نويسنده : یوسف
زمانی ما ایرانی ها ادعا داشتیم که هنر نزد ما ایرانی ها است و بس؛ ولی حالا با دیدن این کپی برداری های ناشیانه به این نتیجه می رسیم که همه آن گذشته و تاریخ و فرهنگ داستانهای قشنگی بود در کتابهای تاریخ دوران مدرسه... و انگار نه انگار که در قرن 21 هستیم و میتوان به راحتی با یک سرچ اینترنتی به اصل این طرح ها دسترسی یافت! طراحان محترم؛ لطفا برای مردم کمی شعور قائل شوید.






دو شنبه 13 تير 1390برچسب:, :: 9:48 :: نويسنده : یوسف

شريك بن عبدالله مى گويد: پيامبر اكرم (ص ) على (ع ) و ابوبكر و عمر را به سوى اصحاب كهف فرستاد و فرمود:

سلام مرا به آنها برسانيد.

وقتى كه از نزد پيامبر(ص ) بيرون رفتند، آن دو به على (ع ) گفتند: جاى آنها را مى شناسى ؟

حضرت فرمود: پيامبر ما را جايى نمى فرستد. مگر اين كه خدا ما را به آنجا هدايت كند!

هنگامى كه بر در غار رسيدند، على (ع ) به ابوبكر گفت : (( تو سلام كن چون تو سالمندتر از ما هستى )) . او سلام كرد ولى به او جواب ندادند.

امام به عمر گفت : (( اى ابا حفص تو سلام كن ، چون سن تو نيز از سن من زيادتر است )) .

عمر سلام كرد ولى به او نيز جواب ندادند.

اما وقتى كه على (ع ) سلام داد، جواب او را دادند و حضرت سلام پيامبر را به آنها رساند و آنها نيز بر پيامبر سلام رساندند.

ابوبكر گفت : از اينها بپرس . ابوبكر پرسيد، ولى با او سخن نگفتند عمر نيز پرسيد باز هم حرف نزدند، به حضرت گفتند: اى اباالحسن ! تو سؤ ال كن .

جضرت فرمود: رفقاى من مى گويند: چرا جواب آنها را نداديد، ولى جواب مرا داديد؟

گفتند: (( ما فقط با پيامبر و وصى او سخن مى گوييم ))

در این قسمت تیتراژهای برنامه سمت خدا ( موزیک هایی که در وبلاگ پخش می شوند) رو برای دانلود قرار دادم. اگه دوست داشتید دانلود کنید.

تیتراژ شماره ی  2 

تیتراژ شماره ی3

پنج شنبه 9 تير 1390برچسب:, :: 13:16 :: نويسنده : یوسف

دید موسی یک شبانی را براه

کو همی‌گفت ای گزیننده اله

تو کجایی تا شوم من چاکرت

چارقت دوزم کنم شانه سرت

جامه‌ات شویم شپشهاات کشم

شیر پیشت آورم ای محتشم

دستکت بوسم بمالم پایکت

وقت خواب آید بروبم جایکت

ای فدای تو همه بزهای من

ای بیادت هی هی و هیهای من

این نمط بیهوده می‌گفت آن شبان

گفت موسی با کی است این ای فلان

گفت با آنکس که ما را آفرید

این زمین و چرخ ازو آمد پدید

گفت موسی های بس مدبر شدی

خود مسلمان ناشده کافر شدی

این چه ژاژست این چه کفرست و فشار

پنبه‌ای اندر دهان خود فشار

گند کفر تو جهان را گنده کرد

کفر تو دیبای دین را ژنده کرد

چارق و پاتابه لایق مر تراست

آفتابی را چنینها کی رواست

گر نبندی زین سخن تو حلق را

آتشی آید بسوزد خلق را

آتشی گر نامدست این دود چیست

جان سیه گشته روان مردود چیست

گر همی‌دانی که یزدان داورست

ژاژ و گستاخی ترا چون باورست

دوستی بی‌خرد خود دشمنیست

حق تعالی زین چنین خدمت غنیست

با کی می‌گویی تو این با عم و خال

جسم و حاجت در صفات ذوالجلال

شیر او نوشد که در نشو و نماست

چارق او پوشد که او محتاج پاست

ور برای بنده‌شست این گفت تو

آنک حق گفت او منست و من خود او

آنک گفت انی مرضت لم تعد

من شدم رنجور او تنها نشد

آنک بی یسمع و بی یبصر شده‌ست

در حق آن بنده این هم بیهده‌ست

بی ادب گفتن سخن با خاص حق

دل بمیراند سیه دارد ورق

گر تو مردی را بخوانی فاطمه

گرچه یک جنس‌اند مرد و زن همه

قصد خون تو کند تا ممکنست

گرچه خوش‌خو و حلیم و ساکنست

فاطمه مدحست در حق زنان

مرد را گویی بود زخم سنان

دست و پا در حق ما استایش است

در حق پاکی حق آلایش است

لم یلد لم یولد او را لایق است

والد و مولود را او خالق است

هرچه جسم آمد ولادت وصف اوست

هرچه مولودست او زین سوی جوست

زانک از کون و فساد است و مهین

حادثست و محدثی خواهد یقین

گفت ای موسی دهانم دوختی

وز پشیمانی تو جانم سوختی

جامه را بدرید و آهی کرد تفت ... بقیه شعر در ادامه مطلب...

 

 

وحی آمد سوی موسی از خدا

 

بنده ی ما را چرا کردی جدا؟

 

تـو برای وصل کردن آمدی

 

نی برای فصـل کردن آمـدی

 

تـا توانی پا منه انـدر فـراق

 

ابغض الاشیاء عندی الطلاق

 

هــــــــر کسی را سیـرتی بنهاده‌ایم‌

 

هر کسی را اصطلاحی داده‌ایـم

 

در حـق او مـدح و در حق تو ذم

 

در حق او شهد و در حق تـو سم

 

در حـق او نـور و در حق تو نار

 

در حق او ورد و در حق تـو خار


در حق او نیک و در حـق تـو بـد

 

در حق او خوب و در حق تـو رد


مـا بـری از پاک و نـاپاکی همه

 

از گرانجانی و چالاکی هـــمه

 

مـــن نـکردم خلق تا سودی کنم

 

بلکه تا بر بندگان جـودی کنم

 

هـندیان را اصطلاح هـند مدح

 

سندیان را اصطلاح سند مدح

 

من نـگردم پــاک از تسبیحشان

 

پاک هم ایشان شوند و در فشان


ما بـرون را ننگریم و قال را

 

ما درون را بنگریم و حال را

 

ناظر قلبیم اگـر خاشع بود

 

گر چه لفظ و گفت ناخاضع بود


چـند از این الفاظ و اضمار و مجاز

 

سوز خواهم سوز با آن سوز و ساز


آتشی از عشق در جان بــرفروز

 

سر به سر فکر و عبارت را بـسوز

 

مـوسیا آداب دانان دیگرنـد

 

سوخته جان و روانان دیگـرند


عاشقان را هر نفس سوزیدنی اسـت

 

بر ده ویران خراج و عشـر نیست


گـر خطا گـوید ورا خاطی مگـو

 

گر شود پر خون شهید آن را مشو

 

خـون شهیدان را ز آب اولی‌تر اسـت

 

این خطا از صد صواب اولی‌تر است


تـو ز سرمستان قلاووزی1 مجـو

 

جامه چاکان را چه فرمایی رفـو


ملت عشق از همه دینها جـداسـت

 

عاشقان را مذهب و ملت خداست


بعد از آن در سر موسی حق نـهفـت

 

رازهایی کان نمی‌آید به گــفت


بر دل موسی سخنها ریختند

 

دیدن و گفتـن به هم آمیختند


چند بیخود گشت و چند آمد به خــــود

 

چند پرید از ازل سوی ابد


بعد از این گر شرح گویم ابلــهی است

 

زانکه شرح آن ورای آگـهی است


چونکه موسی این عتاب از حق شنید

 

در بیابان در پی چـوپان دوید


بر نشان پای آن سرگشته رانـد

 

گرد از پره بیابان بـرفشاند


گام پای مردم شوریده خـود

 

هم ز گـام دیگران پیدا بود


یک قدم چـون رخ ز بالا تا نشیب

 

یک قدم چون پیل رفته بــــــر اریب


گاه چون مـوجی برافرازان علم

 

گاه چون ماهی روانه بر شکم


گاه حـیران ایستاده گه دوان

 

گاه غلطان همچو گوی از صولجان


عاقبت دریـافت او را و بدید

 

گفت: مژده ده که دستوری رسیـد


هیچ آدابی و تــرتیبی مـجو

 

هرچه می‌خواهد دل تنگت بگو


کفر تو دین است و دینت نور جان

 

ایمنی وز تو جهانی در امان


ای معـاف یفعل الله ما یشاء

 

بی محـابا رو زبان را برگشـا


گفت: ای موسی، از آن بگذشته‌ام

 

من کنـون در خـــون دل آغشته‌ام


تـازیانه بر زدم اسبم بگشت

 

گنبدی2 کرد و ز گردون برگذشت


محرم ناسوت مالاهوت باد

 

آفرین بر دست و بر بازوت باد

پنج شنبه 9 تير 1390برچسب:, :: 12:19 :: نويسنده : یوسف

در اینجا خلاصه شده شعر موسی و شبان رو گذاشتم

ديد موسي يك شباني را به راه

كو همي گفت اي خدا واي اله

توكجايي تا شوم من چاكرت

چارقت دوزم كنم شانه سرت

دستك بوسم بمالم پايكت

وقت خواب آيد بروبم جايكت

اي فداي توهمه بزهاي من

اي به يادت هي هي وهي هاي من

زين نمط بيهوده مي گفت آن شبان

گفت موسي با كه هستت اي فلان

گفت با آن كس كه ما را آفريد

اين زمين و چرخ از او آمد پديد

گفت موسي، هاي خيره سرشدي

خود مسلمان ناشده كافر شدي

اين چه ژاژاست وچه كفراست و فشار

پنبه اي اندر دهان خود فشار

گرنبندي زين سخن تو حلق را

آتشي آيد بسوزد خلق را

گفت اي موسي دهانم دوختي

وز پشيماني تو جانم سوختي

جامه را بدريد و آهي كرد و تفت

پافتاد اندر بيابان و برفت

وحي آمد سوي موسي از خدا

بنده ي ما را ز ما كردي جدا

تو براي وصل كردن آمدي

ني براي فصل كردن آمدي

درحق او مدح و درحق تو ذم

در حق او شهد و درحق تو سم

ما بري از پاك و ناپاكي همه

از گران جاني و چالاكي همه

من نكردم خلق تا سودي كنم

بلكه تا بربندگان جودي كنم

ما برون را ننگریم و قال را

ما درون را بنگریم و حال را

خون شهيدان را زآب اولي تر است

اين خطا از صد ثواب اولي تر است

لعل را گر مهر نبود باك نيست

عشق را درياي غم غمناك نيست

در دل موسي سخن ها ريختند

ديدن و گفتن به هم آميختند

چون كه موسي اين خطاب از حق شنيد

در بيابان در پي چوپان دويد

عاقبت دريافت او را و بديد

گفت مژده ده كه دستوري رسيد

هيچ آدابي و ترتيبي مجوي

هر چه مي خواهد دل تنگت بگوي

 

 

به گزارش جهان به نقل از فارس، آيت‌الله هاشمي رفسنجاني كه امروز سه‌شنبه در ديدار جمعي از مسئولان سابق و علماي استان گلستان سخن مي‌گفت، عشق به اسلام، ولايت ائمه و قرآن را عجين با روح و جان مردم ايران دانست و خاطرنشان كرد كه شكل‌گيري انقلاب اسلامي ايران بر اساس اين علايق و تشكيل حكومتي مبتني بر احكام زلال اسلام بود.

رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام، وظيفه حكومت اسلامي را تأمين راه سعادت دنيوي و اخروي همه مردم و همچنين رفع ناكامي‌ها و معضلات از جامعه عنوان كرد و افزود: اسلام حق تصميم‌گيري را به خود مردم داده و بالطبع انسان نيز بايد بابت تصميمات خود به خداوند پاسخگو باشد و اسلام حاوي همه نيازهاي مادي و معنوي انساني است.

آيت‌الله هاشمي رفسنجاني پيروزي انقلاب اسلامي را مرهون حضور مردم در صحنه دانست و گفت: اين حضور به همراه مديريت حضرت امام (ره) توانست پيروزي را به همراه داشته باشد و اين پيروزي اميدهاي فراواني را به همراه داشت.

وي تصريح كرد: انتخابات، تبلور حضور مردم بود كه امام تأكيد خاصي بر آن داشتند و رفراندوم براي نوع نظام و همچنين قانون اساسي در همان ابتداي پيروزي تأييدكننده اين موضوع است.

رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام، رشد مكارم اخلاق را از مهم‌ترين اهداف اسلام و انقلاب عنوان كرد و اظهار داشت: تهمت، دروغ و ضايع‌كردن حقوق مردم مي‌تواند زمينه‌ساز رشد منكرات در جامعه باشد.

آيت‌الله هاشمي رفسنجاني افزود: در زمان جنگ تحميلي نيز حضور داوطلبانه مردم در دفاع مقدس سرمايه اصلي مقاومت و پيروزي‌ها شد و نظام اسلامي حاضر نشد با اقدامات ضدانساني و ضداخلاقي رژيم صدام مقابله به ‌مثل كند و در بسياري از زمان‌ها كه جان مردم عراق مورد تهديد قرار مي‌گرفت، ما از انجام اقدامات تلافي‌ جويانه خودداري كرديم.

وي در خاتمه تأكيد كرد: دوران استبداد و تك‌رأيي در جوامع بشري امروزي به پايان رسيده و رشد آگاهي مردم به واسطه تحصيل علم و ابزارهاي اطلاع‌رساني زمينه‌هاي اين موضوع را از بين برده است.

در ابتداي اين ديدار، محمدهاشم مهيمني استاندار سابق گلستان و چند تن از حاضران مطالبي را در خصوص مسائل كشور بيان كردند.

رییس مجلس شورای اسلامی با استقبال از حضور آیت‌الله مهدوی كنی در صحنه انتخابات، برای رساندن اصولگرایان به وحدت، در عین حال به اصولگرایان توصیه كرد كه با ایشان وفادارانه رفتار كرده و تدابیرشان را مورد توجه قرار دهند.

به گزارش ایسنا، علی لاریجانی عصر امروز در یك نشست خبری، در پاسخ به سوالی مبنی بر احتمال ورود روسای جامعتین،( آیت‌الله یزدی و آیت‌الله مهدوی كنی) به كمیته سه نفره وحدت اصولگرایان گفت: بنده به جزئیات كمیته سه نفره و ۱۳ نفره ورودی نكرده‌ام؛ اما از این نكته كه آیت‌الله مهدوی كنی محوریت وحدت اصولگرایان را به عهده بگیرند، استقبال می‌كنم؛ چراكه ایشان شخصیت جامعی هستند.

وی با این توصیه به اصولگرایان كه «با آیت‌الله مهدوی كنی وفادارانه رفتار كرده و تدابیر ایشان را مورد توجه قرار دهند» گفت: اقدامات آیت‌الله مهدوی كنی برای كسانی كه دغدغه انقلاب را دارند، لازم و خیرخواهانه است؛ بنده همواره به دوستان توصیه می‌كنم كه این مسیر را طی كنند، امیداریم كه سرانجام این مسیر به نتیجه برسد؛ لذا نباید مایوس بود.

رییس قوه مقننه همچنین در پاسخ به سوال دیگر ایسنا مبنی بر این‌كه آیا در انتخابات آینده مجلس كاندیدا خواهید شد؟ گفت: با خداست كه این امر انجام شود، شما عجله نكنید، من جزء رجال‌الغیب نیستم كه مثل خیلی‌ها لابی كنم و جلو جلو پیش‌بینی نمایم، من آدم خیلی معمولی هستم.

همچنین لاریجانی در پاسخ به این پرسش كه از كدام استان در انتخابات مجلس نهم كاندیدا می‌شوید، تهران یا قم؟ به شوخی پاسخ داد: از اصفهان كاندیدا می‌شوم البته از آقای فولادگر (نماینده اصفهان) می‌ترسم.

رییس مجلس شورای اسلامی در پاسخ به پرسشی در مورد صحت مباحثی كه در رابطه با طرح سوال از رییس‌جمهور مطرح است، خطاب به خبرنگار گفت: سوال از رییس‌جمهور جزء وظایف نمایندگی است و نمایندگان بر اساس اختیارات قانونی‌شان می‌توانند از وزرا و رییس‌جمهور سوال و استیضاح كنند. سوال شما را نیز می‌توان این‌گونه مطرح كرد كه آیا نمایندگان می‌خواهند از این ظرفیت‌شان برای سوال از رییس‌جمهور استفاده كنند یا خیر؟ این موضوع بستگی به نمایندگانی دارد كه طرح سوال را پیگیری می‌كنند، آن‌ها از لحاظ آیین‌نامه داخلی مجلس می‌توانند این كار را انجام دهند، ولی باید دید كه این افراد چگونه می‌خواهند در فرصت قانونی خاص خود این موضوع را مطرح كنند.

خبرنگاری با اشاره به دیدار اخیر نمایندگان مجلس با رهبری پرسید كه برنامه مجلس برای اجرایی كردن بیانات رهبر انقلاب در این دیدار چیست؟ لاریجانی گفت: رهنمودهای مقام معظم رهبری همواره از سر خیرخواهی برای مجلس و دولت بوده است؛ مجلس هشتم نیز نشان داده است كه در این زمینه به دنبال محقق كردن نظرات رهبری است و هیچگاه منتظر امر و دستور حكومتی نبوده و همواره بیانات و نظرات ایشان را دنبال می‌كند كه این از ویژگی‌های مجلس هشتم به شمار می‌آید، یعنی مجلس نگاه دقیقی مبتنی بر مردم‌سالاری دینی دارد.

وی افزود: مقام معظم رهبری در این جلسه از حق مجلس مبنی بر طرح سوال و استیضاح دفاع كرده و آن را جزو حقوق مجلس دانستند، همچنین ایشان مطرح كردند كه برخی در مورد جلسه استیضاح و رای عدم اعتماد صحبت‌هایی را كرده‌اند و رهبری این موضوع را حق مجلس دانستند و آن را به عنوان نمودی از مردم سالاری دینی مطرح كردند. طبق تاكیدات مقام معظم رهبری، مجلس باید نمادی از آزادی بیان باشد و افراد نظرات خود را با حفظ احترام مطرح كنند.

رییس مجلس شورای اسلامی در توضیح دلایل دو دو كردن نمایندگان در جلسات علنی مجلس گفت: نمایندگان مجلس هنگامی كه دو دو می‌كنند یعنی نظر منفی دارند اما هنگامی كه این مطالب از رسانه ملی و رادیو پخش می‌شود به نظر می‌رسد كه اسائه ادبی رخ داده است كه این‌طور نیست چون نمایندگان در شرایط دیگری چهار را می‌گویند كه این یعنی نظر آن‌ها مثبت است.

وی افزود: با این وجود چون انعكاس این مطالب به گونه‌ای دیگر است مطمئنا نمایندگان از این پس رعایت می‌كنند چون آن‌ها همواره به وظایف ملی خود تلاش می‌كنند كه عمل نمایند.

یک شنبه 5 تير 1390برچسب:, :: 11:6 :: نويسنده : یوسف

شعر : پشت دریاها

شاعر : سهراب سپهری

قایقی خواهم ساخت

خواهم انداخت به آب

دور خواهم شد از این خاک غریب

که در آن هیچ کسی نیست که دربیشه عشق

قهرمانان را بیدار کند

قایق از تور تهی

و دل از آرزوی مروارید

همچنان خواهم راند

نه به آبی ها دل خواهم بست

نه به دریا پریانی که سر از آب بدر می آرند  

 

و در آن تابش تنهایی ماهی گیران

 می فشانند فسون از سر گیوهاشان

 همچنان خواهم راند

همچنان خواهم خواند

دور باید شد دور

مرد آن شهر اساطیر نداشت

زن آن شهر به سرشاری یک خوشه انگور نبود

هیچ اینهتالاری سرخوشی ها را تکرار نکرد

چاله ابی حتی مشعلی را ننمود

 دور باید شد دور

شب سرودش را خواند

نوبت پنجره هاست
 

همچنان خواهم خواند

همچنان خواهم راند

پشت دریا ها شهری است

که در آن پنجره ها رو به تجلی باز است

بام ها جای کبوترهایی است که به فواره هوش بشری می نگرند

دست هر کودک ده ساله شهر شاخه معرفتی است

 مردم شهر به یک چینه چنان می نگرند

 که به یک شعله به یک خواب لطیف

خاک موسیقی احساس ترا می شنود

و صدای پر مرغان اساطیر می اید در باد

پشت دریاها شهری است

که در آن وسعت خورشید به اندازه چشمان سحرخیزان است

 شاعران وارث آب و خرد و روشنی اند

پشت دریا ها شهری است

قایقی باید ساخت

یک شنبه 5 تير 1390برچسب:, :: 10:48 :: نويسنده : یوسف

سرویس سیاسی جهان ـ احمد نریمانی: محمود احمدی نژاد سه شنبه هفته گذشته بنابر حق قانونی خود به مجلس آمده بود تا شاید برای اولین وزیر وزارت ورزش و جوانان از خانه ملت رای اعتماد بگیرند.

اخباری که در روزهای منتهی به جلسه رای اعتماد بارها بر صدر رسانه ها نشسته بود نشان می داد که جلسه روز ۳۱ خرداد کاملا متفاوت از جلسات مشابه گذشته خواهد بود اما کسی گمان نمی کرد که نمایندگان مجلس در این روز دست به حرکاتی بزنند که در تاریخ جلسات رای اعتماد بی سابقه است.

رئیس جمهور ساعت ۹ و ۱۵ دقیقه صبح وارد صحن مجلس شد و گرچه عدم استقبال نمایندگان و برخورد سرد و البته منطقی آنان را به رویش نیاورد اما دقایقی بعد از حالاتش روشن شد که کاملا غافلگیر شده است.

او بر اساس حق قانونی اش پشت تریبون مجلس قرار گرفته بود و از حمید سجادی برای وزارت ورزش و جوانان دفاع می کرد که به یکباره فریاد "دو –دو" بخشی از نمایندگان، صدای دکتر احمدی نژاد را گم کرد و کسانی را که از رادیو صوت جلسه را شنیدند یا بعدا در بخش های خبری سیما آن را دیدند، شگفت زده ساخت.

نمایندگان که بعدا روشن شد اکثرشان مخالف وزارت سجادی هستند، با هیاهو و دو ـ دو کردن کوشیدند که در سخنرانی رئیس جمهور اخلال کنند و بدین صورت مخالفت خود را با سخنان او ابراز دارند.

آنان البته این واقعیت را که خارج از فضای هیجانی مجلس وجود داشت در نظر نگرفتند که پژواک این حرکات ناباورانه در متن جامعه و بویژه در محافل و رسانه های بیگانه چه خواهد بود.

هرچند رئیس مجلس سپس دکتر احمدی نژاد کوشیدند با سخنانی چون "شما فرصت دارید نظر خودتان را بگویید" و "انتخاب و تصمیم گیری با شماست" اوضاع را آرام کنند اما شد آنچه که نباید می شد، اتفاق افتاده بود.

در واقع مخالفت با گزینه پیشنهادی رئیس جمهور و سخنرانی در رد سجادی و دادن رای منفی به او همگی از حقوق تردیدناپذیر نمایندگان بود که کسی درباره آن سخنی نداشت و حتی رئیس جمهور برای آرام ساختن نمایندگان پرهیجان چندین بار حقوقشان را به آنان یادآوری کرد که متاسفانه هیچ یک مانع از وقوع رویدادهای تاسف برانگیز آن روز نشد.

خانه ملت که خود نماد و زاییده مردم سالاری و نظر مردم است در حالی که "مهر تایید یا رد" سجادی را اختیار داشت، با دو ـ دو کردن در خلال سخنان منتخب همین مردم، مرتکب اشتباهی آشکار شد و تصویری غیرواقعی از ذات خانه ملت را به نمایش گذاشت؛ تصویری که در آن خانه ملت سخنان مخالف بی تاثیر خود را هم تحمل نمی کند.

نمایندگان منتخب مردم که باید الگو و مرجع فکری مردم باشند آیا در آن روز جنجالی با خود اندیشیدند که اشاعه چنین رفتاری در متن جامعه می تواند به چه سرنوشت تلخی منجر شود؟ و زمینه چه برداشت های ناصوابی را در محافل مختلف ایجاد می کند؟

شاید بر همین اساس است که انتظار ناظران سیاسی از نمایندگان ملت برای برخوردی منطقی و متین با رئیس جمهور به عنوان میهمان مجلس سپس تصمیم گیری بر اساس مصالح و منافع نظام و مردم، انتظار درست و بجایی بوده است.

اما دیگر نکته مهمی که درباره این رویداد نباید از نگاه دور داشت، محملی بود که نمایندگان با رفتار سوال برانگیز خود برای رسانه های بیگانه و ضدانقلاب ساختند تا بر پایه آن ادعاهای متعددی درباره شکاف و درگیری در سطح اول کشور مطرح شود و ده ها گزارش و تحلیل ضدایرانی به مخاطبان القا شود.

این جلسه تا چندین روز تنها و بهترین سوژه مخالفان جمهوری اسلامی بود تا با استناد به آن عنوان کنند ادعاهایشان درباره ایران صحت دارد.

در نتیجه این رویدادها، به نظر می رسد افکار عمومی اکنون راغب است شناخت بیشتری از نقش آفرینان جنجالی جلسه رای اعتماد حمید سجادی پیدا کند.

به همین دلیل به رئیس مجلس شورای اسلامی پیشنهاد می شود، نمایندگانی که هنگام سخنرانی رئیس جمهور و دفاع او از وزیر پیشنهادی اش اقدام به دو ـ دو کردن و ایجاد هیاهو در مجلس نمودند را به مردم معرفی کند، باشد که این اقدام، بار و احساس مسئولیت نمایندگان را سنگین تر از گذشته و رفتار اشتباه آنان را اصلاح کند.

شنبه 4 تير 1390برچسب:, :: 13:42 :: نويسنده : یوسف

ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی

نروم جز به همان ره که توام راهنمایی

همه درگاه تو جوینـــد همه از فضل تو پوینــد

همه توحید تو گوینــــد که به توحید سزایــی

تو حکیمی تو عظیمــی تو کریمی تو رحیمی

تو نماینــــده ی فضلی تو ســـــزاوار ثنایـــی

بری از رنج و گدازی بری از درد و نیــــــــازی

بری از بیم و امیدی بری از چون و چرایــــی

نتوان وصف تو گفتن که تو در فهم نگنجــــی

نتوان شبه تو جستن که تو در وهم نیایـــی

همه عزی و جلالی همه علمی و یقینـــی

همه نوری و سروری همه جودی و صفایی

سنایی

شنبه 4 تير 1390برچسب:, :: 13:30 :: نويسنده : یوسف

نه مرادم نه مریدم ،


نه پیامم نه کلامم،

نه سلامم نه علیکم،

نه سپیدم نه سیاهم.

نه چنانم که تو گویی،

نه چنینم که تو خوانی ونه آن گونه که گفتند و شنیدی.

نه سمائم،

نه زمینم،

نه به زنجیر کسی بسته و نه برده‌ی دینم

نه سرابم،

نه برای دل تنهایی تو جام شرابم،

نه گرفتار و اسیرم،

نه حقیرم،

نه فرستاده پیرم،

نه به هر خانه و مسجد و میخانه فقیرم

نه جهنم، نه بهشتم

چنین است سرشتم

این سخن را من از امروز نه‌ گفتم،

نه‌ نوشتم،

بلکه از صبح ازل با قلم نور نوشتم.

حقیقت نه به رنگ است و نه بو،

نه به های است و نه هو،

نه به این است و نه او،

نه به جام است و سبو...

گر به این نقطه رسیدی به تو سر بسته و در پرده بگویم،

تا کسی نشنود آن راز گهربار جهان را،

آنچه گفتند و سرودند تو آنی ...

خود تو جان جهانی،

گر نهانی و عیانی،

تو همانی که همه عمر به دنبال خودت نعره زنانی

تو ندانی

که خود آن نقطه عشقی

تو اسرار نهانی

همه جا تو

نه یک جای ،

نه یک پای،

همه‌ای

با همه‌ای

همهمه‌ای

تو سکوتی

تو خود باغ بهشتی.

تو به خود آمده از فلسفه‌ی چون و چرایی،

به‌ تو سوگند که این راز شنیدی و

نترسیدی و بیدار شدی،

در همه افلاک بزرگی،

نه که جزئی ،

نه چون آب در اندام سبوئی،

خود اوئی،

به‌خود آی

تا بدرخانه‌ی متروک هرکس ننشینی

و به‌ جز روشنی شعشعه‌ی پرتو خود

هیچ نبینی

و گل وصل بچینی.......!

 

جمعه 3 تير 1390برچسب:, :: 17:17 :: نويسنده : یوسف

با سلام این رای گیری مربوط به کمپین 1،000،000 امضای شرکت گوگل است و نذارید که دوباره نام خلیج فارس به خلیج ع ر ب ی تغییر پیدا کنه.

خوبه بدونید که شرکت گوگل مجبوره به هر درخواستی که به طور همزمان از طرف 5000 نفر و یا هر ارگان معتبر و ثبت شده ای ، بابت به رای گذاری یک قانون ، نام ، تعریف و . . . احترام بذاره.
  پس رو این لینک کلیک کنید و رأی بدید

www.persianorarabiangulf.com

جمعه 3 تير 1390برچسب:, :: 17:15 :: نويسنده : یوسف

اينجا:

   هوا آلوده است؛ مدرسه تعطيله

 هوا گرمه؛ مدرسه تعطيله

 هوا سرده؛ مدرسه تعطيله

 عيد نوروزه؛ مدرسه تعطيله

 اجلاس بين المللي داريم؛ مدرسه تعطيله

 يك هفته بعد سيزده بدر؛ مدرسه تعطيله

 عزاست؛ مدرسه تعطيله

 جشنه؛ مدرسه تعطيله

 يك هفته مونده به عيد؛ مدرسه تعطيله

 و اين ليست مي تواند همين طور ادامه يايد...  

 

 

 کلاسهای درس سونامی زدگان در ژاپن    

     

جمعه 3 تير 1390برچسب:, :: 17:8 :: نويسنده : یوسف

حکایت شنیدنی

یکی از خدام حضرت رضا علیه السلام گوید :
برای کشیدن دندان نزد دکتر رفتم . دکتر گفت : غده ای هم کنار زبان شما است که باید جراحی شود . من موافقت نمودم . اما پس از عمل جراحی لال شدم و قدرت حرف زدن را از دست دادم .
ناگزیر همه چیز را روی کاغذ می نوشتم و به این وسیله با دیگران ارتباط برقرار می کردم . هر چه به پزشک مراجعه نمودم درمان نپذیرفت و فائده ای نبخشید . دکترها می گفتند : رگ گویایی شما صدمه دیده است .
ناراحتی و بیماری به من فشار آورد . ناچار برای معالجه عازم تهران شدم . در تهران روزی خدمت آقای علوی رسیدم . ایشان فرمودند : راهنمائی من به تو این است که چهل شب چهارشنبه به مسجد جمکران بروی ، اگر شفائی هست آنجا است .
تصمیم جدی گرفتم . هر هفته از مشهد بلیط هواپیما تهیه می کردم ، شب های سه شنبه تهران می آمدم و شب چهارشنبه مسجد جمکران مشرف می شدم .
در هفته سی و هشتم ، بعد از نماز به سجده رفتم و صلوات می فرستادم که ناگهان حالت خاصی به من دست داد . دیدم همه جا نور باران شد و آقائی وارد شدند . مردم هم پشت سر ایشان بودند و می گفتند : حضرت حجة بن الحسن علیه السلام می باشند .
من با ناراحتی در گوشه ای ایستادم و با خود اندیشیدم که نمی توانم به آقا سلام کنم . حضرت نزدیک من آمدند و فرمودند : سلام کن .
من به زبانم اشاره کردم تا اظهار بدارم لال هستم والا بی ادب نمی باشم که سلام نکنم .
حضرت بار دوم فرمودند : سلام کن .
بلافاصله زبانم باز شد و سلام کردم .
در این هنگام به حال عادی برگشتم و متوجه شدم در سجده و مشغول صلوات فرستادن هستم .


 

جمعه 3 تير 1390برچسب:, :: 15:46 :: نويسنده : یوسف

در عملیات نیروهای آمریکایی که گفته می شود دوم مه انجام شد و ۳۸ دقیقه به طول انجامید یگان ویژه نیروی دریایی ایالات متحده موسوم به Navy Seals متشکل از ۶ تفنگدار به خانه "اسامه بن لادن" در منطقه ابوت آباد یورش برده و او را کشتند.

در این عملیات بن لادن در اثر برخورد گلوله به سر و سینه اش کشته شد. نظامیان آمریکایی پس از کشتن سرکرده القاعده، جسد وی را با بالگرد از این مکان خارج کردند.

داستانهای متفاوتی درباره مرگ رهبر القاعده روایت می شود که یکی از جالب ترین آنها متلاشی شدن جسد بن لادن و پرتاب جسد به دریا است.

گویا سرنشینان بالگرد پیش از رسیدن به ناو آمریکایی اقدام به پرتاب جسد بن لادن به درون دریا کرده اند. این در حالی است که دلایل ارائه شده از سوی آمریکائی ها برای انجام این عمل عجیب، به هیچ وجه قانع کننده نیست.

سی ان ان نیز بعدا با پخش یک فیلم ویدئویی مدعی شد جسد بن لادن در دهان یک کوسه است و تصاویری را منتشر کرد که نیروهای آمریکایی درحال تماشای این ویدئو بودند. 




این فیلم ویدئویی همچنین کشتی های آمریکایی را در هنگام انداختن جسد بن لادن به دریا نشان می دهد.سی ان ان همچنین خبر داد که اثر سوختگی و کبودی روی جسد بن لادن دیده می شود و چشم چپ رهبر القاعده سیاه است، این درحالیست که این تصویر شفاف نبوده و مشخص نیست که آیا جسد فردی که در کام کوسه است جسد بن لادن می باشد یا نه؟


اما موضوع مهم این است که بررسی گرافیکی تصاویر منتشر شده و متفاوت بودن آنها ابهامات بسیاری را درباره صحت خبر مرگ بن لادن و ساختگی بودن این تصاویر افزایش داد.

تصویر زیر که آخرین و تازه ترین تصویر از جسد بن لادن است توسط یکی از کماندوهای عملیات سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) با تلفن همراه در منطقه ابوت آباد پاکستان گرفته شده و در اختیار خبرنگار مهر در هرات گذاشته شده است.



در تصویری که نظامی آمریکایی در اختیار خبرنگار مهر قرار داده است، چشم چپ بن لادن زخمی شده است، حال آنها در عکس های قبلی نشان می داد که چشم راست رهبر القاعده مورد هدف گلوله قرار گرفته که تصویر ذیل گویای این مطلب است.

جمعه 3 تير 1390برچسب:, :: 15:37 :: نويسنده : یوسف

 

 

 


دوست عزيز
فايل های گروه هشت بهشت را می توانید در آدرس زير ببینید و با ثبت نام در گروه فایلهای جدید را دریافت کنید

http://www.8Beheshtgroup.com


ه گزارش جهان، امام خمینی(ره) روز چهارم آبان ماه سال ۵۸ سخنرانى پرمعنایی درباره "مرز اختناق و آزادى" کردند که هرگز غبار تاریخ بر روی آن ننشسته است.

سخنان امام راحل از سال ۸۸ و همزمان با ادعاهای ضدانقلاب داخلی و منحرفین درباره "آزادی" بار دیگر نو و تازه شده است؛ انگار که امام(ره) در واکنش به ادعاهای این جریان ها سخن گفته اند.

ایشان در آن سخنرانی در در جمع دبيران انجمن اسلامى آذربايجان شرقى (اصلاح فرهنگى)، مرز اختناق و آزادى را این گونه تشریح می کنند: اختناق اين است كه قلمهايى كه بخواهند به نفع يك كشورى، به نفع كشور شما، به نفع اسلام شما، به نفع ملت شما، به كار برود جلويش را بگيرد. اگر چنانچه يك چيزى كه بر ضرر جامعه ما هست، بر ضرر نهضت ما هست، بر ضرر كشور ما هست، توطئه در كار باشد، جلويش را بگيرند، اين اسمش اختناق نيست. اين اسمش جلوگيرى از فساد است. اين دو تا را بايد اين دو مرز را از هم جدا كرد. جلوگيرى از فساد، آزاد قرار ندادن جوانها را در اينكه در اين مراكز فحشا وارد بشوند، هروئينى بشوند، ترياكى بشوند، به فحشا وارد بشوند، قمار باز بشوند، و امثال ذلك، جلوگيرى از اينها؛ اسمش جلوگيرى از آزادى نيست و اسمش اختناق نيست. اسمش عمل كردن به نفع خود جوانهاست. در طول اين مدتى كه اين سلسله خبيث در ايران حكومت كردند، يك چيزها آزاد بود؛ هر كه هر كارى دلش بخواهد بكند، دخالت در امور مملكتى و دخالت در سرنوشت خود كشور نباشد، هر كارى مى‏خواهند بكنند. دامن هم به آن مى‏زدند! مراكز فحشا در شهرهاى بزرگ، و خصوصاً در تهران از همه جا بيشتر- از مراكز صلاح بسيار بيشتر- بود. مى‏گفتند كه مشروب فروشى بيشتر از كتابفروشى است! مراكز قمار، مراكزى كه مهيا مى‏كردند براى اينكه بچه‏ها را به فحشا بكشند، دخترها و پسرها را به فحشا بكشند، اينها آزاد. دامن هم به آن مى‏زدند؛ وسائل هم برايش فراهم مى‏كردند؛ تبليغات هم از همه طرف مى‏كردند. از تلويزيون تبليغ مى‏كردند. از راديو تبليغ مى‏كردند. از مجلات از روزنامه‏ها تبليغ مى‏كردند. گفته‏هايشان اين طور بود؛ نطقهايشان اين طور بود. اين تبليغات آزاد بود، و جوانهاى ما را فاسد كرد، لكن يك قلم كه بتواند يك كلمه راجع به گرفتاريهاى ملت بنويسد آزاد نبود. يك زبان كه بتواند يك كلمه راجع به مقدرات مملكتش صحبت بكند آزاد نبود. اگر يك كلمه بر خلاف آن چيزى كه آنها دلشان مى‏خواست از كسى صادر مى‏شد، سرنوشتش به دست ساواك بود و به آن بساط.

به اعتقاد امام راحل ريشه انتقادهاى مخالفين به یک نقطه واحد بر می گردد: وقتى ريشه انتقاد را بررسى بكنيد، مى‏بينيد كه ريشه انتقاد برمى‏گردد به اينكه اگر اين درست بشود، بر خلاف امپرياليسم [است‏]! بر خلاف مقاصد آنهاست. ريشه اين است، لكن در لفظ، جور ديگر جلوه مى‏دهد. الآن ما گرفتار يك همچو مسائل هستيم، و جوانهاى ما هم گرفتار اين وابستگى به غرب را دارند. ما بايد همه دست به دست هم بدهيم و اين گرفتارى را بيرون كنيم. غرب را فراموش كنيد. من فكر مى‏كردم كه اگر ما بتوانيم يك ديوارى مثل ديوار چين بين شرق و غرب بكشيم، بين ممالك اسلامى و چه بكشيم، ديوار زمينى و هوايى كه مملكت ما از دست آنها نجات پيدا كند، و ترقياتشان را هم ما عذرش را بخواهيم، به نفع ما بيشتر است. حتى آنهايى كه به اسم «ترقى» به ما مى‏دهند.

"آنها برای نجات رژیم جعلی صهیونیستی و خودشان، طراحی​هایی چون ۱۱ سپتامبر را انجام دادند و مثل ماجرای هولوکاست اجازه تحقیق درباره آن را نمی​دهند. آنها این بهانه را برای نجات اقتصاد خودشان دارند که اول افغانستان، بعد عراق و بعد ایران را در دستور کارشان داشتند اما با هوشیاری ملت و رهبری ما شکست خوردند." این جملات که بخشی از سخنان محمود احمدی نژاد است که امسال در مراسم بزرگداشت رحلت امام(ره) بیان شد در واقع نشانه خوبی است که می گوید آقای رئیس جمهور امروز در قیاس با ۶ سال گذشته به درک وسیع تر و بهتری از تحولات بین المللی رسیده است.

به گزارش جهان به نقل از«تابناک»، تنها ۴ روز پس از اظهار نظر کارشناسی «محسن رضایی» در گفتگو با سیمای جمهوری اسلامی در فروردین ماه سال ۱۳۸۸ در خصوص قطعی بودن حمله آمریکا به ایران و اقداماتی که جلوی این حمله را گرفت، «محمود احمدی نژاد» در بیانی کنایه آمیز؛ این اظهارات را بی اساس توصیف كرد و آنها را ناشی از آرزوی شهادت گوینده آن دانست.

اما این تنها موضع سرسختانه آقای رئیس جمهور در برابر تحلیل کارشناسی «رضایی» درباره حمله آمریکا به ایران نبود. «احمدی نژاد» در خلال مناظره انتخاباتی ریاست جمهوری گذشته نیز آنگاه که در برابر انتقادهای «رضایی» که عملکرد اقتصادی و سیاست خارجی دولتش را به چالش کشید، سعی کرد با غیر واقعی خواندن تحلیل رقیبش درباره حمله آمریکا به ایران بحث را عوض کند که در ادامه با این پاسخ «رضایی» مواجه شد: «متاسفانه آقای احمدی‌نژاد خود را کارشناس ارشد در تمام امور کشور می‌داند و این یکی از مشکلات او است. مسئله حمله آمریکا قطعی بود و حتی مقام معظم رهبری نیز در این مورد با نیروهای مسلح سخن گفته بودند».

البته رضایی پیش از این در یادداشتی دلایل خویش برای طرح ادعای جدی بودن حمله آمریکا به ایران را، با تاکید بر درایت رهبر انقلاب در این باره، اینگونه مطرح ساخت:

«۱- افشاگری بین المللی علیه حمله آمریکا به ایران، که تحلیلگران ایران هم در این رابطه مؤثر بودند، موجب لو رفتن عملیات آمریکا و حساس شدن جهانیان شد.

۲- جدی گرفتن حمله از سوی رهبری و آمادگی فوق العاده نیروهای مسلح ایران برای رویارویی احتمالی با حمله آمریکا به ایران.

۳- تهدید جدی رهبری ایران که درصورت حمله آمریکا، ایران تلافی سنگینی خواهد کرد.

۴- مانور سلاح های جدید ایران به خصوص نوع جدیدی از موشکهای دریایی که آسیب پذیری ناوهای آمریکا را نشان داد و تا آنموقع امریکا اطلاعی از آنها نداشت.
 



ادامه مطلب ...

به گزارش سرويس فرهنگي جهان، شب گذشته در برنامه گفتگوي ويژه خبري شبكه دوم سيما، پس از واكنش هاي مختلف در قبال سخنان رئيس جمهور درباره بد حجابي، "علي اكبر جوانفكر"، "سيد محمد جواد ابطحي" و نهايتاً "آيت الله سيد احمد خاتمي" به عنوان ميهمانان اين برنامه نيز در اين باره به ابراز نظر پرداختند.

جوانفكر كه در كنار مسؤوليت خبرگزاري دولت، عنوان مشاور رئيس جمهور را نيز با خود به همراه دارد، در آغاز سخن خود به جاي پرداختن به موضوع حجاب و پديده بدحجابي، به رعايت عفت و حيا در اشكال مختلف اشاره نمود و در همان ابتدا رسانه ها، مطبوعات و به ويژه سايت هاي خبري را به عدم عفت كلام متهم نمود!

وي سپس نيروي انتظامي را متهم به اين ساخت كه به دختر خانمهاي بدحجاب - يا به تعبير دقيق تر او، خانمهاي بي توجه به امر حجاب - فشار وارد مي كند اما در خصوص برخورد قاطع و درست نسبت به باندهاي فساد و فحشاء در اين چند سال، كار چنداني انجام نداده است؛ لذا اين باندها به صورت هدفمند به تأثير بر روي جامعه مشغولند كه در اين مورد از خانمهاي آرايش كرده و مزدبگير براي تردد با وضع نامناسب در خيابان ها ياد كرد.

سيد محمد جواد ابطحي، نماينده مردم خميني شهر در مجلس نيز ضمن ابراز احترام به احمدي نژاد به عنوان فردي دغدغه مند و متدين، ضمن قبول "فرض" تقدم كار فرهنگي بر كار اجرايي و مسؤوليت بيست و چند دستگاه در اين امر، به طرح اين پرسش پرداخت كه به فرض آن، دستگاه هاي متعدد دولتي در اين پنج سال چه كار فرهنگي مناسبي در خصوص حجاب و مبارزه با بدحجابي انجام داده است؟ 

وي در اين باره افزود: كار فرهنگي در جاي خود، در خصوص حكم خدا در قرآن چه بايد كرد؟ پس بايد دزد مرتكب به سرقت را هم پس از ارتكاب جرم نصيحت فرهنگي نمود؟ يا بايد حكم خدا را درباره او اجرا نمود؟ مگر نه اين است كه بي حجاب و بدحجاب علاوه بر كار فرهنگي به واسطه تخلف از حكم خدا نياز به برخورد درست دارند؟

پس از آن جوانفكر با ابراز سخناني توأم با تسامح ابراز داشت: بهتر است در مورد اين خانمها به جاي لفظ بدحجابي، از بي توجهي و غفلت نسبت به امر حجاب، استفاده كرد؛ اين خانمها همگي دلهايشان پاك است؛ نماز مي خوانند، روزه مي گيرند و همگي اهل و عيال جمهوري اسلامي هستند.

سپس وي مسؤوليت اصلي پاسخگويي در خصوص كار فرهنگي را حوزه هاي علميه، سازمان تبليغات، فرهنگسراها و ائمه جمعه و جماعات ذكر نمود و افزود كه چرا بايد امر به معروف و نهي از منكر را محدود به نيروي انتظامي كنيم كه دائم با سارق و قاتل و مجرم سر و كار دارد كه حال بخواهد با دختر خانم دانشجويي برخورد كند. اين افراد همان هايي هستند كه در راهپيمايي 22 بهمن مي آيند و خود صدا و سيما با آنها مصاحبه مي كند!

ابطحي نيز در ادامه، به قانون مصوب سال 72 در جلوگيري از تخلفات اداري و بندي از آن در خصوص بدحجابي و گزينش ها و ... اشاره كرد و درباره عمل به آن در ادارات دولتي توضيح خواست كه جوانفكر در اين باره پاسخي نگفت!

سپس آيت الله خاتمي به عنوان ميهمان تلفني در مورد وضع بدحجابي موجود بيان داشت: «اينكه چه كسي اين بدحجابي را به وجود آورده مهم نيست؛ الآن گاهي در تهران ديگر دارد كشف حجاب صورت مي گيرد.  آقا به داد بدحجابي برسيد! به دنبال مجرم يا مچ گيري نباشيد؛ چراغ سبز به بدحجاب ها نشان ندهيد!»

وی ضمن تأكيد بر تدين رئيس جمهور و اعتقاد ايشان به حجاب و رعايت آن در مورد خانواده و فرزندان، از احمدي نژاد خواست طوري صحبت نكند كه بد حجاب ها بگويند ديگر كسي با ما كار ندارد.

آیت الله خاتمی با اشاره به لزوم همزماني كار فرهنگي و اجرايي اعلام داشت: ما اگر به متن اسلام عمل كنيم، مشكلي نخواهيم داشت.

وی با ظلم شمردن تفسير امر به معروف و نهي از منكر به مشت و لگد در عين حال با درست ندانستن پرسش در خصوص نسبت افراد با هم در خيابان، به اين نكته هم اشاره كرد كه: «جناب آقاي احمدي نژاد! مي فرماييد معروف بايد در جامعه معروف شود؛ عزيز من! يعني حجاب معروف نيست؟!»

سپس آيت الله خاتمي با ذكر اينكه هر خانم بدحجاب را نمي توان توطئه گر دانست، تأكيد كرد: «اما بدحجابي و بي عفتي توطئه اي حساب شده از طرف استكبار است كه هدفمند براي جمهوري اسلامي تجويز گشته است.»

پس از سخنان ايشان، جوانفكر مشاور رئيس جمهور و رئيس خبرگزاري ايرنا با وجود خطاب هاي اعتراضي آيت الله خاتمي به سخنان احمدي نژاد، ابراز داشت كه جناب آقاي خاتمي عزيز هم سخنان رئيس جمهور را تأييد كردند(!) و سپس ضمن تكرار سخنان ابتدائي خود درباره عدم رعايت عفت، ناجوانمردي و ابهام آفريني رسانه ها، مطبوعات، سايت ها و افراد، بر اين نكته تأكيد نمود كه اين وضعيت موجود بدحجابي، نتيجه برخورد هاي عملي در اين خصوص است و اينكه اگر برخورد نمي شد و كار فرهنگي اتفاق مي افتاد، چنين نمي شد.

وي در پاسخ به سؤال مجري برنامه در اين مورد كه «چرا نيروي انتظامي كه تابع وزارت كشور و زير نظر دولت است، چيزي مي گويد و دولت حرف ديگري را در اين خصوص مي زند؟» گفت: نيروي انتظامي در مسير سياست هاي دولت عمل نمي كند؛ همه چيز در اختيار دولت نيست. وي در ادامه از توضيح بيشتر در اين مورد خودداري نمود!

جوانفكر سپس بخشي از مسؤوليت بدحجابي موجود را متوجه توليدات صدا و سيما دانست كه مجري برنامه نيز در اين خصوص به فيلم هاي سينما كه با نظارت ارشاد ساخته شده است و وضع بسيار بد و تأثير مخرب آن بر بدحجابي جامعه پرسيد كه متأسفانه جوانفكر اعلام كرد هيچ فيلمي در دولت نهم و دهم با اين وضعيت ساخته نشده است(!) كه در پاسخ وي مجري تأكيد كرد بله در همين دو سه سال فيلم هايي آنچناني ساخته شده است كه جوانفكر باز هم قاطعانه ادعاي وي را رد نمود!

بدين ترتيب به نظر مي رسد گويا رئيس محترم خبرگزاري دولت - كه خود نماينده اطلاع رساني دولت و از اهالي رسانه به حساب مي آيد - تنها آمده بود تا تمام انتقاد هاي صاحب نظران، مراجع، علما و منتقدان نسبت به رويكرد دولت و سخنان رئيس جمهور درباره بدحجابي را رد نمايد و همه را ابهام آفريني، عدم رعايت عفت كلام، ناجوانمردي و ... تلقي نمايد كه به نظر غير منطقي مي رسد و ناخواسته دولت متدين و معتقد را در اذهان مردم تخريب مي كند.            

سه شنبه 17 خرداد 1390برچسب:, :: 12:21 :: نويسنده : یوسف

به گزارش جهان، سیر صعودی انتقادات افکار عمومی، مراجع تقلید و علمای حوزه از نیروهای انتظامی هم تکانی به جسم محافظه کار ناجا در عرصه عفاف و حجاب، نداده است.

فارغ از اینکه برخورد با مظاهر بی حجابی و ناهنجاری اخلاقی و بویژه گروه های سازماندهی شده فساد، "قانون" و وظیفه ناجاست، نیروی انتظامی حتی تن به اجرای دغدغه های جدی مردم در این باره هم نداده است.

شوراي عالي انقلاب فرهنگي در دی ماه ۸۴ وظايف تخصصي نيروي انتظامي را هم در قانون راهكارهاي اجرايي گسترش فرهنگ عفاف و حجاب در قالب ۲۱ بند مصوب و به امید اصلاح وضع حجاب و عفاف در جامعه ابلاغ کرد.

پس از گذشت حدود ۵ سال و نیم از تصویب این قانون، نگاهی به بندهای مربوط به نیروی انتظامی و مقایسه آن با عملکرد مسئولا ناجا، واقعیت های تامل برانگیزی را روشن و مشخص می کند که ناجا چقدر به اجرای قانونی که دغدغه مردمی هم هست، متعهد بوده است.

وظایف تخصصی نيروي انتظامي در قانون راهكارهاي اجرايي گسترش فرهنگ عفاف و حجاب:
۱- اعلام حدود و ضوابط قانوني عفاف و ملاك‌هاي بدحجابي در جامعه به منظور تشخيص مصاديق آن.
۲ - اهتمام بيشتر به برخورد قانوني و محترمانه.
۳ - همكاري با سازمان‌هاي ذيربط در فضا سازي تبليغي و فرهنگي در همه مسير‌هاي منتهي به كوهستان‌ها و تفرجگاه‌هاي كوهستاني و ساير اماكن عمومي و تفريحي.
۴ - الزام اتحاديه‌ها، سنديكاها و صنوف در مقابله با بدحجابي.
۵ - تذكر به افراد بدحجاب و برخورد با آنها طبق ضوابط قانوني در اماكن عمومي شهر.
۶ - پيشنهاد لايحه قانوني به مراجع قانونگذار در خصوص رعايت پوشش مناسب در هنگام رانندگي.
۷ - برخورد قانوني با افراد خياباني، افراد بدحجاب و باندهاي اصلي فساد فحشا و ....
۸- نظارت و كنترل قانوني و اصولي بر وضعيت اماكن تفريحي و عمومي نظير پارك‌ها، سالن‌هاي سينما، سالن‌ها و اماكن ورزشي، كوهستان‌ها، سواحل دريايي، جزاير، مناطق آزاد تجاري، فرودگاه‌ها، پايانه‌ها و ... (با مشاركت نهادها و دستگاه‌هاي ذيربط).
۹- اهتمام بيشتر به آگاه‌سازي جامعه از آثار مثبت اجتماعي و اخلاقي حجاب و عفاف و نتايج منفي عدم رعايت آن از طريق خلق آثار فرهنگي، هنري و تبليغ (با مشاركت دستگاه‌هاي ذيربط).
۱۰- ممانعت از توليد، توزيع و نمايش محصولات سمعي و بصري غير مجاز و نمايش لباس‌هايي كه موجب بي عفتي و بدحجابي مي‌شوند.
۱۱- كنترل و نظارت جدي بر رعايت حدود و ضوابط قانوني عفاف در مجتمع‌هاي مسكوني، برج‌ها و شهرك‌ها از طريق مديريت بر اين گونه اماكن.
۱۲ - توجه و نظارت بر مراكز خطرناك، ويژه و آلوده و اولويت‌‌ دادن به اين برنامه‌ها و مراكز حساس و سلب ابتكار عمل از آن در نفي امنيت اجتماعي زنان.
۱۳- اولويت در بكارگيري زنان مجرب در دستگيري زنان متخلف و تحويل دادن آنان به مراكز امنيتي و جلوگيري از بازتاب منفي آن در بين مردم.
۱۴ - لزوم برگزار كنندگان جشن‌ها و مراسم عروسي به رعايت شئون اسلامي و كنترل افراد شركت كننده در آن و برخورد جدي با مراكز غير قانوني و فاقد مجوز.
۱۵ - الزام آرايشگاه‌ها



ادامه مطلب ...
سه شنبه 17 خرداد 1390برچسب:, :: 12:17 :: نويسنده : یوسف

خان هشتم
مهدی اخوان ثالث


...یادم آمد , هان ,
داشتم می گفتم , آن شب نیز
سورت سرمای دی بیدادها می کرد .
و چه سرمایی , چه سرمایی !
باد برف و سوز و وحشتناک

لیک , خوش بختانه آخر , سرپناهی یافتم جایی
گر چه بیرون تیره بود و سرد , هم چون ترس,
قهوه خانه گرم و روشن بود , هم چون شرم ...
همگنان را خون گرمی بود .

قهوه خانه گرم و روشن , مرد نقال آتشین پیغام
راستی کانون گرمی بود .

مرد نقال -آن صدایش گرم , نایش گرم ,
آن سکوتش ساکت و گیرا
و دمش , چونان حدیث آشنایش گرم-
راه می رفت و سخن می گفت .

چوب دستی منتشا مانند در دستش ,
مست شور و گرم گفتن بود
صحنه ی میدانک خود را
تند و گاه آرام می پیمود .

همگنان خاموش ,
گرد بر گردش , به کردار صدف بر گرد مروارید ,
پای تاسر گوش

-"هفت خوان را زاد سرومرد ,
یا به قولی "ماخ سالار " آن گرامی مرد
آن هریوه ی خوب و پاک آیین - روایت کرد ;
خوان هشتم را
من روایت می کنم اکنون ,....

من که نامم " ماث "

هم چنان می رفت و می آمد.
هم چنان می گفت و می گفت و قدم می زد
"قصه است این , قصه , آری قصه ی درد است
شعر نیست .

این عیار مهر و کین مرد و نامرد است
بی عیار و شعر محض خوب و خالی نیست
هیچ -هم چون پوچ - عالی نیست
این گلیم تیره بختی هاست
خیس خون داغ سهراب و سیاوش ها,
روکش تابوت تختی هاست ..."

اندکی استاد و خامش ماند
پس هماوای خروش خشم,
با صدایی مرتعش , لحنی رجز مانند و دردآلود ,
خواند : آه ,

دیگر اکنون آن , عماد تکیه و امید ایرانشهر ,
شیر مرد عرصه ی ناوردهای هول ,
پور زال زر , جهان پهلو ,
آن خداوند و سوار رخش بی مانند ,
آن که هرگز -چون کلید گنج مروارید -

گم نمی شد از لبش لبخند ,
خواه روز صلح و بسته مهر را پیمان ,
خواه روز جنگ و خورده بهر کین سوگند
آری اکنون شیر ایران شهر
تهمتن گرد سجستانی

کوه کوهان , مرد مردستان
رستم دستان ,
در تگ تاریک ژرف چاه پهناور ,
کشته هر سو بر کف و دیواره هایش نیزه و خنجر ,
چاه غدر ناجوان مردان

چاه پستان ,چاه بی دردان ,
چاه چونان ژرفی و پهنایش , بی شرمیش ناباور
و غم انگیز و شگفت آور ,
آری اکنون تهمتن با رخش غیرت مند ,
در بن این چاه آبش زهر شمشیر و سنان, گم بود

پهلوان هفت خوان , اکنون
طعمه ی دام و دهان خوان هشتم بود
و می اندیشید
که نبایستی بگوید , هیچ
بس که بی شرمانه و پست است این تزویر .

چشم را باید ببندد, تا نبینید , هیچ ...
بعد چندی که گشودش چشم
رخش خود را دید
بس که خونش رفته بود از تن ,

بس که زهر زخم ها کاریش
گویی از تن حس و هوشش رفته بود و داشت می خوابید .
او از تن خود - بس بتر از رخش -
بی خبر بود و نبودش اعتنا با خویش .

رخش را می دید و می پایید .
رخش , آن طاق عزیز , آن تای بی همتا
رخش رخشنده
با هزاران یادهای روشن و زنده ...
گفت در دل : " رخش ! طفلک رخش !
آه ! "
این نخستین بار شاید بود
کان کلید گنج مروارید او گم شد .

ناگهان انگار
بر لب آن چاه
سایه ای را دید
او شغاد , آن نابرادر بود
که درون چه نگه می کرد و می خندید
و صدای شوم و نامردانه اش در چاهسار گوش می پیچید ...

باز چشم او به رخش افتاد -اما ... وای !
دید ,رخش زیبا , رخش غیرت مند
رخش بی مانند ,
با هزارش یادبود خوب , خوابیده است
آن چنان که راستی گویی
آن هزاران یاد بود خوب را در خواب می دیده است ....

بعد از آن تا مدتی , تا دیر ,
یال و رویش را
هی نوازش کرد ,هی بویید , هی بوسید ,
رو به یال و چشم او مالید ...

مرد نقال از صدایش ضجه می بارید
و نگاهش مثل خنجر بود :
"و نشست آرام , یال رخش در دستش ,
باز با آن آخرین اندیشه ها سر گرم
جنگ بود این یا شکار ؟ آیا
میزبانی بود یا تزویر ؟

قصه می گوید که بی شک می توانست او اگر می خواست
که شغاد نابرادر را بدوزد - هم چنان که دوخت -
با کمان و تیر
بر درختی که به زیرش ایستاده بود ,
و بر آن بر تکیه داده بود
و درون چه نگه می کرد

قصه می گوید
این برایش سخت آسان بود و ساده بود
هم چنان که می توانست او , اگر می خواست ,
کان کمند شصت خم خویش بگشاید
و بیندازد به بالا , بر درختی , گیره ای , سنگی
و فراز آید

ور بپرسی راست , گویم راست
قصه بی شک راست می گوید .
می توانست او , اگر می خواست .
لیک ..."

سه شنبه 10 خرداد 1390برچسب:, :: 18:11 :: نويسنده : یوسف

جملات خنده دار نوشته شده روی بعضی از محصولات آمریکایی

 

روی جعبه سشوار: از استفاده در هنگام خواب جدا خودداری فرمایید!

**********************************************

روی جعبه چیپس: شانس خود را برای برنده شدن بیازمایید ، احتیاجی به خرید نیست ، جزئیات در داخل جعبه می باشد.

**********************************************

روی جعبه یکی از غذاهای منجمد: پیشنهاد می شود در حالت غیرمنجمد مصرف نمایید!

**********************************************

روی جعبه پیتزا: لطفا جعبه را سروته نکنید.

**********************************************

روی قوطی سوپ آماده: تذکر! محتویات بعد از حرارت دیدن ، گرم خواهد بود!

**********************************************

روی جعبه اتوی برقی : لباسها را قبل از اتو کردن از تن درآورید!

**********************************************

روی جعبه قرص سرماخوردگی کودکان : برای اطفال زیر 12 سال ؛ بعد از استفاده از قرص از رانندگی بپرهیزید!

**********************************************

روی جعبه قرص خواب: استفاده از این قرص با حالت خواب آلودگی توام خواهد بود!

**********************************************

روی جعبه چراغهای کریسمس : فقط در داخل یا خارج خانه استفاده شود!

**********************************************

روی جعبه چرخ گوشت: از استفاده در موارد دیگر خودداری کنید!

**********************************************

روی بسته آجیل: قبل از استفاده بسته را باز کنید!

**********************************************

روی بسته بندی لباس سوپرمن برای بچه ها : هشدار ، این لباس توانایی پرواز ندارد.

**********************************************

روی جعبه دستگاه چمن زنی: وقتی دستگاه روشن است ، تیغه ی چمن زنی حرکت می کند!

**********************************************

ته قوطی نوشابه: لطفا از طرف دیگر قوطی آن را باز کنید!

**********************************************

روی قوطی اسپری رنگ : از اسپری کردن به روی صورت خودداری کنید!

**********************************************

روی قوطی فندک : محتوی مواد محترقه!

**********************************************

دوخته شده به گوشه ی پتو : لطفا در هنگام گردباد از این پتو به عنوان پناهگاه استفاده نکنید.

**********************************************

سه شنبه 10 خرداد 1390برچسب:, :: 18:3 :: نويسنده : یوسف

Jack was attending the funeral service of the richest man in the city.
Beacause he was weeping bitterly, a man asked sadly, " was the deceases one of the dear relatives? "No" said jack.
" Then why are you crying?" asked the stranger. " Because I'm not one of the relatives," answered jack.

جک به مراسم تشییع جنازه ثروتمندترین مرد شهر رفته بود. چونکه او زارزار می گریست ، مردی با تاثر از او پرسید. " آیا متوفی از بستگان عزیز شما بود؟"
جک گفت ، " نه "
آن غریبه پرسید : " پس چرا دارید گریه می کنید؟ "
جک پاسخ داد ، " چون که یکی از بستگانش نیستم.

پيوندها


آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 18
بازدید دیروز : 24
بازدید هفته : 18
بازدید ماه : 151
بازدید کل : 64835
تعداد مطالب : 62
تعداد نظرات : 24
تعداد آنلاین : 1

Alternative content